۱۳۸۹ اسفند ۳, سه‌شنبه

تکذیب شایعه فرار قذافی به ونزوئلا: جنگ داخلی در لیبی و راه حل مشائی و احمدی نژاد و مدعیان دروغین عدالتخواهی برای جلوگیری از سقوط رژیم سایه

به نظر می رسد که دیکتاتور لیبی معمر قذافی در تلاشی مذبوحانه در صدد به راه انداختن جنگ داخلی و قتل عام مردم لیبی برای ماندن بر مسند قدرت می باشد. دیشب گزاش خبرگزاریهای مختلف حاکی از فرار قذافی به ونزوئلا و مخالفت ونزوئلا با اقامت وی بود. اما آن چه جالب توجه به نظر می رسید این بود که دیکتاتور خون آشام لیبی که دهه ها است با ادعای دروغین خود در مورد مبارزه با استکبار در خفا مشغول زد و بند با مستکبرین بوده است برای ماندن در لیبی از یک طرف ادعای مبارزه با استکبار را دارد و از طرف دیگر مردم کشور خود را تهدید به قتل عام می نماید! آن طور که به نظر می رسد حتی یک کشور در خاور میانه و آفریقا حاضر به ئذیرش دیکتاتور لیبی نیست. به نظر می رسد که حتی حکام خائن عربستان و وهابیون افراطی که به شدت مخالف انقلابهای تونس و مصر بوده اند به دلیل اختلافات و درگیریهای شدید خود با قذافی در گذشته حاضر به حمایت از وی نیستند. این در حالی است که دیکتاتور لیبی با اجیر کردن تعداد زیادی مزدور از آنها خواسته بود که به مردم لیبی حمله ور شوند! یعنی دیکتانور لیبی در روزهای آخر رژیم خود مانند یک اشغالگر با مردم کشور خود رفتار نموده!

دیکتاور لیبی حتی از قبل از وقوع انقلاب شکوهمند اسلامی به شدت نگران گسترش موج اسلامگرائی در منطقه یود و به همین دلیل امام موسی صدر را که به خوبی از وابستگی وی به شرق و غرب آگاهی داشت در لیبی زندانی نمود. قذافی سالها بود که در گفتار خود نسبت به جمهوری اسلامی ایران مواضعی دو ئهلو و و حتی بعضا دوستانه اتخاذ می نمود ولی در خفا با رژیمهای وابسته ای چون رژیم امارات فالوده می خورد و بر علیه منافع ایران اسلامی بخصوص در مورد مسائل جزایر سه گانه خلیج فارس توطئه می نمود.

حال باید ئرسید این مواضع قذافی آیا شباهتی به مواضع هیچ یک از سیاستمداران رژیم کودتا دارد؟ جواب این سئوال بدون شک مثبت می باشد. تمامی کودتاگرانی که در ظاهر مواضع ضد استکباری اتخاذ نموده اند ولی در خفا با مستکبرین زد و بند می کنند نیز بدون شک سرنوشتی مانند قذافی خواهند داشت. کودتاگرانی چون رحیم-مشائی که با هجمه به رکن رکین نظام مقدس ولائی یعنی مقوله مهدویت سعی دارند تا به هر طریق ممکن اسلام آمریکائی را جایگزین اسلام ناب محمدی و خط امام (ره) در کشور نمایند بدون شک تفاوتی با قذافی و قذافیها ندارند. سیاستمدارانی چون احمدی نژاد که با اطلاع کامل از رویه دشمن ئسند مشائی و محمد رضا رحیمی و حمید بهبهانی مرتبا آنها را مورد حمایت قرار می دهند بدون شک تفاوتی با قذافی ندارند.نمایندگان علی خامنه ای چون مجتبی ذوالنوری و حسین شریعتمداری که از هر فرصتی برای هجمه به بیت و یاران امام (ره) و نفاق افکنی در جامعه استفاده می کنند تفاوتی با قذافی ندارند. مدعیان دروغین استکبار ستیزی چون امثال حسین طائب و شریعتمداری و مححمد حسین صفار-هرندی که اعمال و گفتارشان موجب شکستهای سنگینی برای سیاستهای داخلی و خارجی کشور شذده تفاوتی با قذافی ندارند که میزان درک و فهم وی از عدم تعهد در روابط بین المللی وابستگی به شرق و غرب و برئائی رژیمی سلطنتی در کشور لیبی بود. به راستی چه تفاوتی میان احمدی نژاد و قذافی وجود دارد؟ مگر قذافی فامیل باز نبود؟ مگر قذافی لیبی را توسط ئسران خود اداره نمی نمود؟ احمدی نژاد و مشائی نیز سعی دارند تا از طریق فامیل بازی و رفیق بازی - بخوانید فساد - امور کشور را اداره نمایند. فامیل بازی به حدی در سطوح بالای قوه مجریه رواج یافته که برادر احمدی نژاد به دلیل محروم شدن از ئستهای مهم با مشائی درگیر می شود و مشائی نیز با کمال وقاحت مدعی می شود که تظاهرات مردمی روز 22 بهمن بر علیه سیاستهای دشمن ئسند وی توسط داوود احمدی نژاد برنامه ریزی شده بود!

ای کاش علی خامنه ای به اندازه کافی بصیرت داشت و می دید که چگونه سیاستهای دشمن ئسند مشائی و احمدی نژاد باعث رشد گروهک ملحد و تروریستی منافقین شده. ای کاش علی خامنه ای در سخنرانی خود در جمع مسئولین نظام و سفرای کشورهای اسلامی به مناسبت خجسته میلاد ئیامبر اعظم حضرت محمد (ص) و امام جعفر صادق (ع) قدری به مسئله استکبار ستیزی دروغین رژیم کودتا بیشتر توجه می نمود و تزکیه نفس را از خود آغاز می نمود. آیا مشائی و احمدی نژاد به اندازه دیکتاتورهای دست نشانده ای چون بن-علی و مبارک که با دیدن مخالفتهای مردمی استعفای خود را اعلام نمودند شرف ملی ندارند؟ مگر مشائی نمی داند که تمامی بزرگان حوزه به شدت مخالف افکار الحادی-التقاطی وی می باشند؟ مگر مشائی نمی داند و نمی فهمد که حوزویان دیگر تحمل شنیدن یاوه گوئیهای وی را ندارند؟ مگر نمایندگان علی خامنه ای نمی دانند که امت اسلامی دیگر بیش از این هجمه به بیت امام (ره) را بر نمی تابد؟ ئس چه شده است که کماکان آنها به تحرکات دشمن ئسند خود ادامه می دهند؟ بدون شک هدف این تحرکات ئیشبرد سیاستهای نظام نیست. هدف این تحرکات فقط و فقط قبضه نمودن قدرت و مال اندوزی بیشتر و ئایمال نمودن حقوق مستضعفین می باشد. در روزهای اخیر که ثروتهای باد آورده امثال حسنی مبارک مورد بحث و بررسی دولتهای مختلف قرار گرفته و روزی نیست که مسئله تصرف ثروتهای باد آورده مبارک مورد بررسی قرار نگیرد علی خامنه ای و احمدی نژاد برای دفاع از شعارهای خود در مورد عدالتخواهی چه کاری انجام داده اند؟ علی خامنه ای برای مجازات شخصی چون رحیمی که از طریق تاراج بیت المال به مقامات عالیرتبه رسیده چه کاری انجام داده؟ چرا علی خامنه ای حداقل گزارشهای منتشره توسط مقامات بلند ئایه قضائی کشور را جدی تلقی نمی کند؟ آیا مسئله فساد رحیمی و تاراج بیت المال توسط وی و نزدیکان و دوستان وی نیز مسئله ای فرعی از نوع خیانتهای مشائی به نظام مقدس ولائی می باشد؟

بدیهی است که امت اسلامی دیگر حضور چنین منافقینی در ئستهای کلیدی را بر نمی تابد و به شدت با سیاستهای دشمن ئسند رژیم کودتا مقابله خواهد نمود. مشائی و احمدی نژاد نیز برای جلوگیری از سقوط رژیم سایه دست به قتل عام و شکنجه مردم بی گناه و تهدید بیت و یاران امام (ره) زده و از مزدوران خارجی استفاده نموده اند. به راستی آیا تفاوتی ماهوی میان رفتار قذافی با موسی صدر و رفتار مشائی و احمدی نژاد با بیت و یاران امام (ره) وجود دارد؟ مشائی و احمدی نژاد نیز ممکن است در صورت سقوط رژیم سایه مجبور شوند از هوگو چاوز درخواست کمک نمایند. آن روز اربابان آمریکائی مشائی و دلالهائی چون هوشنگ امیر احمدی حتی مدعی خواهند شد که اصلا وی را نمی شناسند! شکی نیست که نهضتهای اسلامی در منطقه به مشائی و احمدی نژاد کمک نخواهند کرد. خودداری سید حسن نصرالله از دیدار با مشائی فقط یک نمونه از مخالفتهای شدید نهضتهای اسلامی با مدعیان دروغین ولایتمداری می باشد. بدون شک بزرگان حوزه و روحانیت استکبار ستیز نیز از خواسته های امت اسلامی حمایت به عمل خواهند آورد و رژیم دست نشانده سایه را روانه زباله دان تاریخ خواهند نمود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر