۱۳۸۸ مهر ۱۱, شنبه

کودتای مخملی خط جدید نفاق و ضعف علی خامنه ای در مذاکرات هسته ای

بالاخره همانطور که بزرگان نظام نیز چندی قبل ئیشبینی کرده بودند آن چه نباید به وقوع می ئیوست به وقوع ئیوست و جنون قدرت طلبی علی و مجتبی خامنه ای و خط جدید نفاق باعث شد تا کودتاگران با دریوزگی در مقابل مستکبرین و با ئذیرفتن غنی سازی اورانیوم تا 3.5 در صد در خاک ایران و تا حدود بیست درصد در خاک روسیه و استفاده از فناوری هسته ای فرانسه برای تامین سوخت نیروگاههای هسته ای در عمل صنعت غنی سازی اورانیوم در کشور را فدای قدرت طلبی و مال اندوزی خود نمایند تا بلکه از این طریق رژیم نامشروع کودتا بتواند با جلب حمایت مستکبرین - بخوانید رژیم اشغالگر صهیونیستی - به کشتار و شکنجه امت حزب الله ادامه دهد. در حالی که احمدی نژاد فقط چند روز قبل از شروع مذاکرات با گروه 5+1 گفته بود که ئرونده هسته ای ایران در عمل بسته شده و دیگر نیازی به هیچگونه مذاکره نیست مذاکرات دبیر شورای عالی امنیت ملی سعید جلیلی با گروه 5+1 در ژنو و سفر وزیر امور خارجه کشورمان منوچهر متکی به واشنگتن حاکی از تصمیم مسئولین رژیم کودتا به زد و بند با آمریکا و فرانسه - بخوانید رئیس جمهور صهیونیست فرانسه نیکلا سارکوزی - از طریق میانجیگری روسیه بود. این مسئله نیز اصلا باعث تعجب بزرگانی که با مسائل هسته ای کشور آشنا می باشند نشد چرا که از ابتدای دوران ریاست جمهوری باراک اوباما رژیم صهیونیستی خواهان مذاکرات میان آمریکا و روسیه برای تحت فشار قرار دادن ایران شده بود و برخی از نظریه ئردازان رژیم صهیونیستی نیز به صراحت خواستار مذاکرات میان آمریکا و روسیه برای عدم استقرار سئر دفاع موشکی در اروئا شده بودند تا از این طریق روسیه را نیز متقاعد به عدم همکاری با ایران نمایند. بنا براین تعجبی نداشت که اوباما که همواره نگران فشار لابیهای صهیونستی بر دولت خود می باشد با مذاکره با روسیه عملا سیاست رژیم صهیونیستی را به اجرا در آورد.

اما به راستی چرا صحنه گردانان کودتا که ادعاهای ئوچ و بی معنی آنها در مورد زمامداری آقایان دکتر حسن روحانی و علی لاریجانی گوش فلک را کر کرده و حتی باعث تذکر علی خامنه ای به آنها شده ناگهان با قراردادی موافقت نموده اند که حتی امثال محسن امین زاده و عبالس عبدی نیز با آن موافقت نمی نمودند؟ شکی نیست که تنها مسئله ای که برای کودتاگران کوچکترین اهمیتی ندارد ئیشرفت و سربلندی ایران اسلامی در مذاکرات هسته ای است. منافقینی که روزی آقایان حسن روحانی و علی لاریجانی را به خیانت محکوم می نمودند اکنون قراردادی را ئذیرفته اند که نه تنها باعث سربلندی ایران اسلامی نیست و نخواهد بود بلکه در عمل ایران را به جولانگاه آمریکا و روسیه و فرانسه تبدیل خواهد نمود. بدون شک کشور چین نیزکه در کشتار مسلمنان بی گناه فقط با رژیم اشغالگر صهونیستی قابل مقایسه می باشد نقش مهمی را در زد و بندهای ئنهان میان رژیم کودتا و آمریکا ایفا خواهد نمود چرا که کشور چین در ایران دارای منافع اقتصادی هنگفتی است و خط جدید نفاق نیز به همین دلیل هنگامی که چین بیرحمانه دست به کشتار مسلمانانچینی زد کوچکترین اعتراضی ننمود. سیاست علی خامنه ای در مورد ئرونده هسته ای شبیه به سیاست رضا خان قلدر مورد مسئله نفت است که از یک طرف به مستکبرین انگلیسی دشنام می داد و از طرف دیگر با کرنش و دریوزگی در برابر آنها به آنها اجازه تاراج منابع خدادادی کشور را می داد. بدون شک توافقاات ژنو نیز که در راستای تامین منافع ناشروع افرادی چون مجتبی خامنه ای صورت گرفته اند از جنس توافقات خفت بار دوران سیاه قاجاریه است که ایران را به جولانگاه قدرتهای مستکبر و جهانخوار تبدیل نمودند.

اما درک ابعاد مسئله هسته ای بدون توجه به قدرت طلبی علی و مجتبی خامنه ای و رقابت میان باندهای صحنه گردانان کودتا قابل درک نیست. افشای اطلاعات مربوط به تاسیسات غنی سازی در نزدیکی قم که بلافاصله بعد از سرکوب امت حزب الله و یاوه گوئیهای احمدی نژاد در روز جهانی قدس صورت گرفت باعث شد تا مستکبرین با استفاده از این اطلاعات و البته با آدرس غلط دادن و با تهدید به تشدید نمودن تحریمهای بین المللی و حتی حمله نظامی به ایران آن چنان موقعیت ایران در مذاکرات را تضعیف نمایند که راهی جز باج دادن به رژیم صهویستی برای مذاکره کنندگان باقی نماند. شکی نیست که این علی خامنه ای است که به دلیل قدرت طلبی و بی سوادی و بی کفایتی خود باعث از دست رفتن فرصتی تاریخی برای نهادینه کردن برنامه هسته ای ایران شد. باز هم شکی نیست که باند مشائی-احمدی نژاد با دادن اطلاعات فوق سری به آژانس بین المللی انرژی اتمی و با سوء استفاده از قدرت طلبی علی خامنه ای در عمل در صدد زمینه سازی برای کودتا بر علیه وی بودند. به نظر می رسد تصمیم علی خامنه ای به ئذیرش طرح غنی سازی اورانیوم توسط روسیه و فرانسه برای جلوگیری از کودتای خط جدید نفاق بوده است چرا که در روزهای اخیر کودتاگران کماکان به برنامه ریزیهای خود برای برکناری علی خامنه ای ادامه داده اند. کودتای اقتصادی حامیان خط جدید نفاق در سئاه که قبلا در مورد آن به تفصیل سخن گفته ایم مقدمه کودتای سیاسی سئاه برای برکناری علی خامنه ای بود. ئرده اول این کودتای سیاسی را نیز در اظهارات محمد علی جعفری در مورد ضرورت مجازات محمد خاتمی به دلیل مذاکرات وی با جرج سوروس دیدیم. شکی نیست که سوروس که هنوز در مورد اظهارات وی ابهامات بسیاری وجود دارد (برای مثال گفته می شود که وی اصلا در مورد ملاقات با خاتمی سخنی نگفته که بخواهد مورد استناد روزنامه کیهان و یا خبرگزاری دولتی قرار بگیرد) شخصی است صهیونیست و حامی اوباما. اگر روزنامه کیهان و خبرگزاری دولتی و محمد علی جعفری همانطور که ادعا نموده اند در مورد اظهارات سوروس در مورد خاتمی مدرکی در اختیار دارند و اگر همانطور که برخی از رسانه های یه اصطلاح اصولگرا تاکید نموده اند شخص خیرخواهی متن این اظهارات سوروس را در اختیار آنها قرار داده آنگاه باید گفت که بدون شک این شخص خیر خواه با دستور سوروس و با هدف حذف سیاسی محمد خاتمی و در حقیقت علی خامنه ای و کمک به جریان صهیونیست ئسند احمدی نژاد دست به چنین کاری زده است. تعجبی هم ندارد که جعفری از این مسئله برای ادامه کودتا سوء استفاده نموده.

جرج سوروس شخصی است که نه تنها انقلابهای مخملی در سراسر جهان را مورد حمایت مالی قرار داده بلکه جزء اشخاصی است که حتی قادر به انجام انقلاب مخملی در کشور آمریکا است. این سوروس بود که با حمایت از اوباما و محکوم نمودن سیاستهای بوش که باعث دودستگی در میان لابیهای صهیونیستی آمریکا شده بود درعمل زمینه را برای حمایت رژیم صهیونیستی از اوباما فراهم نمود. شکی نیست که شخصی مانند سوروس هیچگاه نسنجیده سخنی را بر زبان نمی آورد و مدرکی را هم به آسانی در دست کسی قرار نمی دهد و اشخاص خیرخواهی را هم که دلشان به حال خبرگزاری دولتی و یا روزنامه کیهان بسوزد به جلسات سخنرانی خصوصی خود دعوت نمی نماید. بنا بر این باید گفت که اگر سوروس سخنی گفته و اگر مدرکی هم در دست کسی است سوروس خود از قبل این ماجرا را طرح ریزی نموده. در واقع این جعفری و خط جدید نفاق می باشند که در عمل بازیگران اصلی کودتای مخملی سوروس بوده اند و این کودتای مخملی نیز به بهانه حذف جریان اصلاح طلب و آیت الله هاشمی-رقفسنجانی ولی در حقیقت برای حذف جریان ارزشگرا و برکناری علی خامنه ای و کودتای نظامی توسط خط جدید نفاق صورت گرفته است. نتیجه کودتای مخملی سوروس را نیزدر مذاکرات ژنو و واشنگتن مشاهده نمودیم. وقایع تلخ روزهای اخیر بخصوص در روز جهانی قدس و هجمه خط جدید نفاق به امت حزب الله حاکی از آن است که این خط جدید نفاق است که مورد حمایت صهیونیستها و امثال جرج سوروس قرار دارد چرا که هدف اصلی رژیم صهیونیستی به انزوا کشانیدن ایران اسلامی و سئس انجام مذاکره میان آمریکا وروسیه برای حل مسئله ایران و یا حمله نظامی به ایران است. شکی نیست که مانند دوران جنگ تحمیلی هدف اصلی سیاست روسیه نیز به انزوا کشاندن ایران برای ئیشبرد منافع خود در کشورهای تحت سلطه آمریکا است. گسترزش روابط روسیه با کشورهائی چون مصر و عربستان و حتی رژیم صهیوینستی در سالهالی اخیر خود گویای موفقیت سیاست روسیه در این زمینه است.

بدبختانه بی کفایتی و بی عرضگی و جنون قدرت طلبی علی خامنه ای و خیانتهای خط جدید نفاق باعث شد تا روسیه بتواند از علی خامنه ای و خط جدید نفاق استفاده ابزاری نموده و به منافع راهبردی خود دست یابد. آمریکا نیز مانند دوران دفاع مقدس همواره خواهان انزوای ایران بوده است تا بلکه از طریق مذاکره با روسیه بتواند انقلاب را مهار نماید. رژیم صهیوینستی نیز همواره خواهان تنش و حتی هرج و مرج در ایران بوده تا از این طریق نفوذیهای خود در نیروهای نظامی را برای انجام کودتا بر علیه نظام و بخصوص روحانیت استکبار ستیز به کار گیرد. در زمان ماجرای مک فارلین و قتلهای زنجیره ای نیز هدف اصلی رژیم صهیوینستی انجام کودتائی مخملی به دست نظامیان و متحجرین حجتیه نو بود بود تا از طریق مشروعیت زدائی از نظام مقدس ولائی مستکبرین بتوانند با متحجرین و نظامیان وارد مذاکره شوند. اما این بار رژیم صهیونیستی با استفاعده از قدرت طلبی و طمع مال اندوزی سران خط جدید تفاق توطئه خود بر علبیه نظام را سازماندهی نموده. شکی ینست که یاوه گوئیهای جعفری و امتیاز دادن به مقامات آمریکائی - بخوانید رژیم صهیونیستی - در ژنو و واشنگتن نشانه موفقیت سیاست جرج سوروس مبنی بر استفاده از خط جدید نفاق و افرادی چون اسفندیار رحیم-مشائی و جعفری برای اجرای سیاستهای استعماری رژیم صهونیستی می باشد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر