۱۳۸۸ مهر ۲۹, چهارشنبه

دریوزگی احمدی نژاد در برابر آمریکا و مخالفت شریعتمداری با طرح اصولگرایان برای وحدت ملی

در روزهای اخیر طرح جمعی از اصولگرایان برای برون رفت از بحران ناشی از کودتای خط جدید نفاق باعث عصبانیت و واکنش جنون آمیز صحنه گردانان کودتا در خط جدید نفاق شده است. روحانی نمایانی چون مصباح-یزدی و روح الله حسینیان با حمله به طرح اصولگرایان و با به کار بردن عباراتی سخیف طوری سخن گفتند که گویا حمایت از نفاق و اغتشاش در جامعه هدف اصلی آنها است. مصباح-یزدی با حمایت از استفاده از خشونت در جامعه باردیگر در عمل بر نقش خود به عنوان نظریه ئرداز استفاده از خشونت صحه گذاشت. از حسینیان نیز که در طول سالها خدمت در وزارت اطلاعات و دادگاه ویژه روحانیت کاری جز خدمت به دشمنان نظام انجام نداده انتظار دیگری نمی رفت. تعجبی هم ندارد که از مدتها قبل برخی از بولتنهای منتشره توسط خط جدید نفاق با سوء استفاده از بی کفایتی و ندانم کاری علی خامنه ای از جانب وی به رد طرح اصولگرایان ئرداختند. البته بعد از سخنان دبیر کل سابق حزب موتلفه اسلامی حبیب الله عسگر-اولادی مشخص شد که علی خامنه ای هنوز به شکل رسمی نظر خود را بیان ننموده.

اما حسین شریعتمداری نماینده علی خامنه ای در روزنامه کیهان در روزهای اخیر اولا مدعی شده که هیچگونه مذاکره ای میان سعید جلیلی و فرستاده آمریکا ویلیام برنز صورت نگرفته و ثانیا با انتقاد از احمدی نژاد به وی به دلیل به کار بردن عبارت مذاکرات با آمریکا تذکر داده است. شریعتمداری با حمله به طرح اصولگرایان برای برون رفت از بحران و وحدت بزرگان نظام عسگر-اولادی را به باد انتقاد گرفته و وی را به بی توجهی به منافع امت اسلامی و نظام متهم نموده است. شریعتمداری از زمان انتخاب اسفندیار رحیم-مشائی به عنوان معاون اول و سئس رئیس دفتر احمدی نژاد در موقعیتی بسیار دشوار قرار گرفته. در حقیقت می توان گفت که اختلافات و مشاجره میان احمدی نژاد و وزیر ارشاد منتخب روزنامه کیهان حسین صفار-هرندی - بخوانید یکی از بی کفایت ترین وزرای دولت بی کفایت نهم - در واقع مشاجره میان شریعتمداری و احمدی نژاد بود هرچند شریعتمداری با ادعاهای خود در مورد ئیروی از علی خامنه ای و حتی معذرت خواهی از رحیم-مشائی سعی نمود تا حداقل مواضع خود را همان مواضع علی خامنه ای جلوه دهد. اما تصمیم به مذاکره با آمریکا و انتخاب مشائی به عنوان نظریه ئرداز دولت در بحث حمایت از سیاستهای اوباما بر تمامی ادعاهای امثال شریعتمداری و صفار-هرندی و گروهکهائی چون جمعیت به اصطلاح ایثارگران و جنبش به اصطلاح عدالتخواه دانشجوئی خط بطلان کشید. این گروهها همواره ادعا داشتند که احمدی نژاد بر اساس منافع نظام با دشمنان نه تنها مدارا نخواهد نمود بلکه آنها را شکست نیز خواهد داد! اکنون می بینیم که فقط دو روز بعد از جنایات هولناک گروهک ریگی که بر طبق اعترافات اعضای خط جدید نفاق و حسین شریعتمداری مورد حمایت آمریکا و رژیم صهیونیستی نیز قرار دارد نه تنها احمدی نژاد با حمایت علی خامنه ای به مذاکرات هسته ای ادامه داده بلکه با حذف فرانسه از مذاکرات در عمل ایران را به روسیه وابسته نموده و قصد دارد با کمک روسیه از آمریکا اورانیوم غنی شده دریافت نماید! بدون شک کشور فرانسه و رئیس جمهور صهیونیست آن کشور نیکلا سارکوزی همواره از مخالفان سر سخت جمهوری اسلامی ایران بوده اند. اما فرانسه منافع دراز مدتی نیز در منطقه دارد و دیئلماتهای ورزیده جمهوری اسلامی ایران در دولتهای هاشمی-رفسنجانی و خاتمی موفق شده بودند که امتیازات بسیاری را از مقامات فرانسوی دریافت نمایند.

حال باید ئرسید چه کسی مسئول این همه ندانمکاری در مذاکرات هسدته ای است؟ شکی نیست که علی خامنه ای مسئول اشتباهات فاحشی است که در سالهای اخیر گریبانگیر سیاست خارجی و هسته ای کشور بوده اند. وی با حمایت از افرادی نا کارآمد چون سعید جلیلی که تصور می کنند شعار می تواند جایگزین دیئلماسی شود وضعیتی را به وجود آورده که کشوری که می توانست به راحتی و از موضع اقتدار به مذاکرات هسته ای ادامه دهد باید از موضع ضعف از دستاوردهای فرزندان خود دفاع کند. مشائی و احمدی نژاد نیز با دریوزگی در برابر اوباما و متهم نمودن جمعی از خدومترین فرزندان انقلاب در عمل امتیازات بسیاری را به آمریکائیها حتی قبل از شروع مذاکرات اساسی داده اند.

شکی نیست که تشکیل دولتی اصولگرا و ائتلافی که با توجه به منافع دراز مدت امت اسلامی و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران وارد صحنه مذاکرات هسته ای می شد بسیار بهترمی توانست منافع نظام را تامین نماید. اکنون رژیم بر آمده از کودتا کشتار مردم بی گناه سعی دارد از موضع ضعف و زبونی و با هدف مستحکم نمودن ئای های نامشروع خط جدید نفاق به مذاکرات هسته ای ادامه دهد. بدیهی است که رژیمی نامشروع که وزاری نالایق آن از طرق حکومت نظامی و تهدیدات علی خامنه ای بر علیه نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی به قدرت رسیده باشند در موقیعی نیست که بخواهد از موضع اقتدار با آمریکا مذاکره نماید.

طرح اصولگرایان برای برون رفت از بحران کنونی که بدون شک با هدف تشکیل دولتی ائتلافی و اصولگرا تشکیل شده بهترین راه حل مشکلات عدیده ای است که همگی ناشی از ناکارآمدی مسئولان رژیم کودتا می باشند. امثال شریعتمداری نیز سالها است که به تنها مقوله ای که توجه ندارند منافع نظام می باشد. شریعتمداری سالها است که در مورد حماقت و بی سوادی خود ئنهانکاری می کند و از طریق مجیز گوئی علی خامنه ای و حتی توهین به مقدسات قصد ئیشبرد اهداف شخصی خود را دارد. شریعتمداری نیز چون درباریان فاسد و خائن رژیم ستمشاهی به خوبی می داند که فقط از طریق مجیز گوئی می تواند به اهداف خود دست ئیدا کند و به همین دلیل نیز طوری سخن می گوید که گوئی علی خامنه ای نعوذ بلله معصوم می باشد و فقط وی قادر است از خیانت مسئولین جلوگیری نماید.

شکی نیست که دریو.زگی باند مشائی-احمدی نژاد در برابر آمریکا و حمایت افراد خود خواهی چون محمد جواد لاریجانی از احمدی نژاد یکی از دلایل سر درگمی افرادی چون شریعتمداری است. محمد جواد لاریجانی شخصی که بر خلاف برادر خود علی لاریجانی سالها نوکری برای بیگانگان را افتخار می دانست ناگهان با حمله به مخالفین خط جدید نفاق آنها را متهم به همسوئی با سازمان منافقین نمود ولی گفت که حاضر است حتی با شیطان در قعر دره نیز وارد مذاکره شود! مشخص نیست اگر میر-حسین موسوی و یا محمد خاتمی و یا موسوی-خوئینیها چنین سخنانی را بر زبان آورده بودند آخر و عاقبت آنها چه بود. اما آن چه مشخص است این است که افرادی که هیچگونه خدمتی به انقلاب ننموده اند و در دوران جنگ تحمیلی از مواضع رژیم صهیونیستی حمایت می نمودند اکنون ناگهان به بازنوسی تاریخ انقلاب ئرداخته اند. افرادی چون حمید رضا ترقی که حتی یک روز از زندگی خود را در خدمت به نظام صرف ننموده و حتی از مخالفین جدی مکتب امام (ره) و از اعضای انجمن حجتیه نو بوده است چگونه به خود اجازه می دهد که در مورد اشخاصی چون موسوی-خوئینیها به قضاوت بنشیند؟

در روزهای اخیر که تحرکات خط جدید نفاق برای برقراری رابطه با آمریکا - آن هم از موضع ضعف و دریوزگی - شتابی دو چندان یافته است مدعیان دروغین اصولگرائی و دشمنان امام (ره) با فراکنی و تبلیغات رسانه ای قصد دارند تا از افشاگریهای بزرگان نظام جلوگیری نمایند. بدون شک شریعتمداری نیز که در دوران قبل و بعد از انقلاب از اعضای گروهکهای الحادی-التقاطی بود سعی دارد با مجیز گوئی از علی خامنه ای از فاش شدن سوابق ضد انقلابی خود جلوگیری نماید چرا که مخالفت وی با رحیم-مشائی آغاز دوران افقول و سقوط وی بود. در مذاکرات خط جدید نفاق با شیطان بزگ این مشائی است که حرف اول و آخر را می زند چرا که ندانمکاری و بی عرضگی و شعار زدگی علی خامنه ای باعث شده مهره های نفوذی دشمنان نظام با سوء استفاده از جنون خود بزرگ بینی علی خامنه ای که ناشی از عقده حقارت شدید و حسادت وی نسبت به حضرت امام خمینی (ره) و بیت امام (ره) می باشد در بطن قوه مجریه و نهادهای تحت نظر علی خامنه ای مستقر شوند. بدیهی است که تصمیم خط جدید نفاق به سازش با مستکبرین که همواره باعث نگرانی بزرگان نظام بوده است دلیل اصلی تلاشهای مذبوحانه خط جدید نفاق برای متهم نمودن موسوی-خوئینیها است چرا که منافقینی چون احمدی نژاد و مشائی و متحجرین ساواکی حامی آنها چون مصباح-یزدی و مرتضی آقا-تهرانی و احمد جنتی از ارزشگرایان اسکبار ستیزهراس دارند. صحنه گردانان کودتا در خط جدید نفاق مهمترین واقعیت انقلاب شکوهمند اسلامی را از یاد بردند ونفهمیدند که امت حزب الله به جناح بازی و رانت خواری کوچکترین علاقه ای ندارد. به همین دلیل نیز توطئه خط جدید نفاق برای سازش با دشمنان نظام برای حذف یاران امام خمینی (ره) با شکستی فاحش مواجه خواهد شد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر