۱۳۸۸ مهر ۲۰, دوشنبه

اعطای جایزه صلح نوبل به اوباما و بروز اختلافات میان کودتاگران

اعطای جایزه صلح نوبل به باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا باعث اختلافات بسیار شدیدی در میان کودتاگران و حامیان محمود احمدی نژاد شده است. حمله شدید روزنامه کیهان به اوباما و مطالب این روزنامه مبنی بر خودداری اوباما از تغییر سیاست خارجی آمریکا 180 درجه با اظهارات رئیس دفتر احمدی نژاد اسفندیار رحیم-مشائی در مورد سیاست خارجی اوباما متفاوت است. با توجه به این مسئله که هم مشائی و هم روزنامه کیهان از حامیان احمدی نژاد می باشند مطالب منتشره توسط کیهان نشانه اختلافات بسیار جدی در میان حامیان احمدی نژاد می باشد. قبلا در اظهاراتی در هنگام سفر احمدی نژاد به آمریکا مشائی گفته بود که اوباما سخنان احمدی نژاد را تکرار می نماید و مواضع سیاست خارجی آمریکا نیز تغییر یافته است! شاید این دو دستگی در میان حامیان رژیم کودتا باعث شد که وزیر امور خارجه منوچهر متکی نیزبسیار محتاطانه سعی در کم اهمیت جلوه دادن سفر خود به واشنگتن داشته باشد.

اما دلیل اصلی برداشتهای متفاوت مشائی و کیهان از اظهارات اوباما چیست؟ بدون شک کیهان منعکس کننده نظریات علی خامنه ای می باشد و به همین دلیل نیز تحلیل کیهان را باید در واقع تحلیل علی خامنه ای تلقی نمود. مشائی نیز سخنگوی کودتاگرانی است که با کمک رژیم صهیونیستی مجتبی خامنه ای و باند وی را فریب دادند و سئس با زد و بند با مستکیبرین و با هدف ایجاد اختلافات در تمامی سطوح جامعه قصد ادامه کودتا را داشته اند تا تمامی رهبران انقلاب شکوهمند اسلامی را قدم به قدم از صحنه سیاسی کشور حذف نمایند. سخنان مهندس موسوی در دیدار با آقای مهدی کروبی در مورد به حاشیه رانده شدن چهرهای انقلاب بیانگر موقعیت فعلی بسیاری از رهبران انقلاب و حتی بیت حضرت امام خمینی (ره) می باشد. اما سایتهای وابسته به مشائی با اطمینان خاطر از محاکنمه موسوی و خاتمی و کروبی در آینده نزدیک خبر داده اند. به راستی چرا مشائی از برگزار شدن چنین محاکماتی با خبر است؟ وی نه یک مقام قضائی می باشد و نه در سوابق وی کوچکترین اثری از قانونمداری وجود دارد. بدون شک تنها دلیل اطمینان خاطر مشائی این است که وی خود یکی از صحنه گردانان اصلی کودتا بوده است و به همین دلیل نیز می داند کودتاگران چه اهدافی را دنبال می تمایند.

شکی نیست که هدف مشائی از زمینه سازی برای برگزاری محاکمه موسوی و خاتمی و کروبی زمینه سازی برای محاکمه هاشمی-رقسنجانی و علی لاریجانی و محسن رضائی می باشد. اما هدف نهائی کودتاگران چیست؟ با توجه به نقش حساس هاشمی در مجلس خبرگان رهبری و و طرح وی برای برون رفت از بحران ناشی از کودتای خط جدید نفاق می توان گفت که هدف اصلی باند مشائی-احمدی نژاد ادامه کودتا می باشد و به همین دلیل نیز بلافاصله بعد از اظهارات علی خامنه ای در مورد ضرورت خودداری از تهمت زدن به مسئولین بلند ئایه نظام برخی از صحنه گردانان کودتا چون فرمانده کل سئاه محمد علی جعفری و مشائی کماکان سخان علی خامنه ای را نادیده گرفته اند و به تهمت زدن به بزرگان نظام ادامه داده اند. حتی یک نگاه اجمالی به نام افرادی که در مظان اتهام قرار گرفته اند حاکی از آن است که کودتاگران قصد دارند تا تمامی رهبران انقلاب و یاران امام خمینی (ره) منجمله علی خامنه ای را حذف نموده و رژیمی التقاطی را به قدرت برسانند. با توجه به تحرکات خط جدید نفاق در مذاکرات هسته ای و سخنان مشائی در مورد رابطه با آمریکا به نظر می رسد که احمدی نژاد از هم اکنون به فکر جلب حمایت آمریکا از کودتا و حذف علی خامنه ای است. مقامات آمریکائی نیزبدون شک خواستار ادامه مذاکرات هسته ای در چارچوب مورد نظر دولت اوباما می باشند. بنا بر این به نظر می رسد که نهایتا هدف مشائی از حمایت از اوباما برکناری علی خامنه ای است. به نظر می رسد که برخی از حامیان علی خامنه ای چون حسین شریعتمداری نیز از ابتدا متوجه اهداف دراز مدت مشائی بوده اند اما تهدیدات خط جدید نفاق بر علیه علی خامنه ای و خودداری احمدی نژاد از برکناری مشائی از سمت معاون اولی رئیس جمهور تا زمان انتشاز حکم حکومتی علی خامنه ای باعث شد تا علی خامنه ای که نسبت به باند مشائی-احمدی نژاد احساس ضعف می نمود با انتقاد از حامیان خود چون شریعتمداری که مشائی را عامل کودتای مخملی می دانستند آنها را وادار به عذر خواهی از مشائی نماید و صد البته شریعتمداری نیز تلویحا و غیر مستقیم از مشائی عذر خواهی نمود و تنها یک روز بعد از آن که وی را عامل دشمن و صحنه گردان کودتای مخملی خوانده بود گفت که در تحلیل خود اشتباه نموده بود!

در روزهای اخیر اسفندیار رحیم-مشائی در حال زمینه سازی برای دستگیری میرحسین موسوی و مهدی کروبی و حتی محمد خاتمی بوده است. در هفته های اخیر مشائی با فرافکنی در مورد عملیاتی که وی به آن نام رمز مقدمه مهر را داده بود و به بهانه مبارزه با کودتای مخملی جنبش سبز جمعی از اصولگرایان را نیز متهم به همکاری با جنبش سبز نموده و با نماندگان فراکسیون اصولگرایان چون حمید رسائی که قصد برکناری آقای دکتر علی لاریجانی ازریاست این فراکسیون را داشتند نیز همکاری می نموده است. بعد از شکست سنگین حامیان احمدی نژاد در انتخابات فراکسیون اصولگرایان نیز افرادی چون رسائی با تهدید به انشعاب از فراکسیون اصولگریان در عمل ماهیت منافق و فرقه گرای خود را به اثبات رساندند تا آن دسته از مدعیان اصولگرائی چون حبیب الله عسگر-اولادی و محمد نبی حبیبی و اسد الله بادامچیان که از احمدی نژاد حمایت می نمایند بدانند که حامیان طیف رایحه خوش خدمت و ستادهای امتداد مهر نه از ولایتمداری درک درستی دارند و نه مفهوم اصولگرائی را درک می نمایند.

نگرانی دیگر این مدعیان دروغین اصولگرائی نیز حمایت چهره های شاخص اصولگرا چون مهندس غفوری فرد از طرح آیت الله مهدوی-کنی و آیت الله هاشمی-رفسنجانی برای برون رفت از بحران می باشد. بدیهی است که خط جدید نفاق منافع نامشروع خود را در خطر می بیند. کودتای اقتصادی خط جدید نفاق که با در اختیار گرفتن صنعت نفت و مخابرات کشور و بزرگترین معدن روی و سرب خاورمیانه توسط سئاه ابعاد جدیدی یافته است در واقع مقدمه کودتای سیاسی بر علیه علی خامنه ای می باشد. به همین دلیل نیز در روزهای اخیر حامیان علی خامنه ای در مجلس شورای اسلامی سعی داشته اند تا زمینه را برای مهار باند مشائی-احمدی نژاد فراهم آورند. شاید این مسئله یکی از دلایل اصلی غیبت افرادی چون غلامعلی حداد-عادل در دیدارهای رسمی با احمدی نژاد باشد. اما مسئله مهمتر حملات شدید افرادی چون علیرضا زاکانی به سعید مرتضوی می باشد. شکی نیست که مجتبی خامنه ای از حملات زاکانی به مرتضوی حمایت می نماید و مطرح شدن مسائلی چون نقش مرتضوی در شکنجه متهمان در بازداشتگاه غیر قاونی کهریزک و خودداری وی از انجام تحقیقات قضائی در مورد فعالیتهای مافیای فروش سئوالات کنکور زیر نظر مستقیم مجتبی خامنه ای صورت گرفته چرا که علی خامنه ای قصد دارد تا با قربانی کردن افرادی در حد مرتضوی و حسین فدائی و حتی محمد علی جعفری و محدود نمودن احمدی نژاد از طریق تهدیدات اصولگرایان منتقد به دادن رای عدم کفایت به احمدی نژاد در مجلس قدرت باند مشائی-احمدی نژاد را محدود نماید.

شکی نیست که تغییرات گسترده در سطوح مختلف فرماندهی سئاه و خودداری علی خامنه ای از برکنار نمودن حسن فیروزآبادی که بی عرضگی و بی درایتی وی زبانزد خاص و عام است فقط به دلیل ترس علی خامنه ای از ادامه کودتا است چرا که وی به خوبی می داند که هدف اصلی باند مشائی-احمدی نژاد برکناری وی و براندازی نظام است. متاسفانه شعار زدگی علی خامنه ای و بی توجهی وی به خط امام (ره) دلیل اصلی موفقیت کودتای خط جدید نفاق بود. اختلافات شدید میان کودتاگران در مورد اعطای جایزه صلح نوبل به اوباما نیز ناشی از جنگ قدرت میان صحنه گردانان اصلی کودتا است. بدیهی است که شدت گرفتن جنگ قدرت نیز مانع از حل مسائل موجود خواهد شد و در چنین شرایطی مستکبرین و رژیم اشغالگر صهیونیستی از موضع قدرت شرایط خود را به کودتاگران تحمیل خواهند نمود. به همین دلیل نیز بزرگان نظام در روزهای اخیر خواستار تسریع روند بررسی راهکارهای برون رفت از بحران بوده اند چرا که کودتاگران از موضع ضعف و زبونی با مستکبرین مذاکره نموده اند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر