۱۳۸۸ مهر ۲۲, چهارشنبه

چراغ سبز مشائی به آمریکا برای کودتا بر علیه علی خامنه ای؟

سخنان رئیس دفتر محمود احمدی نژاد اسفندیار رحیم-مشائی در مصاحبه وی با خبرگزاری فرانسه بدون شک نقطه عطفی در روابط ایران و آمریکا محسوب می شود. اما مهمترین نکته ای که مورد توجه بزرگان نظام قرار گرفته است وارد شدن مشائی به حوزه بحثهای مربوط به سیاستهای کلان و راهبردی نظام آن هم در رابطه با سیاست نظام در برابر آمریکا می باشد. شکی نیست که مسئله روابط خارجی کشور و تعیین راهبردهای نظام از وظایف ولی فقیه محسوب می شوند. اما در طول دوران زمامداری احمدی نژاد مسائل سیاست خارجی همواره باعث شکاف میان رهبری و نهاد ریاست جمهوری بوده اند. در دوران دولت نهم نیز بارها شاهد بودیم که نه تنها احمدی نژاد بلکه حتی افرادی چون ثمره-هاشمی و علی اکبر جوانفکر مرتبا در مسائل سیاست خارجی و آن هم در سطح تعیین راهبردهای کلان نظام دخالت می نمودند. اما بدون شک دخالتهای اسفندیار رحیم-مشائی در مسائل حساس سیاست خارجی بخصوص مسائل مربوط به روابط ایران با آمریکا و رژیم صهونیستی در نوع خود بی سابقه است.

اظهارات مشائی در مورد بهبود روابط ایران و آمریکا در دوران ریاست جمهوری اوباما در حالی بیان شده که وزیر امور خارجه آمریکا هیلاری کلینتون کماکان به تهدید کردن ایران ادامه می دهد و در مذاکرات خود با وزرای خارجه کشورهای دیگر هنوز مسئله تحریم ایران را مطرح می نماید. لابی صهیونیستی آمریکا نیز کماکان مورد حمایت اوباما قرار دارد و می توان گفت که حمایت افرادی چون طراح انقلابها و کودتاهای مخملی جرج سوروس از اوباما خود بیانگر روابط خوب آمریکا با لابی صهیونیستی می باشد. اما شاید مهمترین مسئله ای که نشانه یاوه گوئی مشائی در مورد سیاست خارجی اوباما می باشد تصمیم اوباما به ترک مجمع عمومی سازمان ملل متحد در هنگام سخنرانی احمدی نژاد بود. مشائی در زمان سفر احمدی نژاد به نیویورک نیز ادعا نمود که اوباما سخنان احمدی نژاد را تکرار می نماید! بلافاصله بعد از این سخنان اوباما به همراه سران کشورهای غربی به تهدید ایران ئرداخت و ایران را متهم به دروغگوئی در مورد تاسیسات هسته ای خود نمود. مشائی نیز در اظهاراتی سخیف ادعا نمود که قبل از احمدی نژاد هیچکدام از رهبران ایران - بخوانید علی خامنه ای - قادر نبوده اند تا سیاستهای ایران را برای جامعه بین المللی تشریح کنند! این در حالی است که هر شخصی که کوچکترین اطلاعی از مسائل سیاسی کشور داشته باشد می داند که شهید رجائی و علی خامنه ای و محمد خاتمی در سازمان ملل سخنرانی کردند و کسی نیز محل سخنرانی را ترک ننمود. مشخص است که هدف مشائی توجیه دریوزگیهای احمدی نژاد و خط جدید نفاق در برابر مستکبرین آمریکائی است و هدف او نیز تضعیف هرچه بیشتر نظام و ادامه کودتا و تشکیل رژیمی التقاطی با کمک اوباما و لابی صهیونیستی می باشد.

اکنون بار دیگر مشائی در حالی به تجلیل از اوباما ئرداخته که دولت اوباما کماکان به سیاست تهدید ایران ادامه می دهد. در همین حال برخی از روزنامه های مدعی اصولگرائی چون کیهان نیز که بیشتر منعکس کننده نظرات علی خامنه ای می باشند به صراحت از اعطای جایزه صلح نوبل به اوباما انتقاد نموده اند. شکی نیست که نزاع میان مشائی و کیهان بر سر مسئله اعطای جایزه صلح نوبل به اوباما نیست. مسئله اصلی تصمیم باند مشائی-احمدی نژاد به برقراری رابطه با آمریکا با هدف حذف یاران امام (ره) و نهایتا علی خامنه ای و سئس تشکیل رژیمی التقاطی است. شکی نیست که مشائی و احمدی نژاد هردو خواهان برقراری روابط با آمریکا و حتی کرنش در برابر آمریکا در مذاکرات هسته ای می باشند. احمدی نژاد به صراحت اظهار داشته که حاضر است از آمریکا سوخت هسته ای بخرد و آمریکا نیز با رد تقاضای وی به وی فهمانده که رژیم کودتا باید امتیازات دیگری را نیز به مقامات آمریکائی در مذاکرات بدهد. سخنان مشائی در مصاحبه با خبرگزاری فرانسه شاید صریح ترین اظهار نظر اعضای خط جدید نفاق در مورد رابطه با آمریکا باشد. اما مهمترین مسئله سیاست داخلی از دید مشائی ضرورت برگزاری هرچه سریعتر محاکمه محمد خاتمی و میر حسین موسوی و مهدی کروبی و سئس تهدید آیت الله هاشمی-رفسنجانی و آقایان دکتر علی لاریجانی و محسن رضائی می باشد. مشائی بارها از طریق بوقهای تبلیغاتی خود اظهار داشته که آن چه که وی کودتای مخملی می خواند - بخوانید تظاهرات امت اسلامی در اعتراض به تفلبات گسترده انتخاباتی - لایه های مختلفی دارد و عملیات نباید تا حذف تمامی لایه ها متوقف شود.

آن چه مشائی در نظر دارد حذف اصلاح طلبان و سئس تهدید چهرهائی چون هاشمی و لاریجانی و رضائی است. به نظر می رسد که رضائی که نان را به نرخ روز می خورد از حالا تصمیم گرفته که به نوعی با مشائی وارد مذاکره شود تا بلکه بتواند برای خود ئست و مقامی به دست بیاورد. سخنان وی در مورد تشکیل دولتی ائتلافی در دوران قبل از انتخابات مورد توجه بسیاری از اصولگرایان و بخصوص گروههائی چون ائتلاف حزب الله قرار گرفت. اصولگرایانی چون آقای علی مطهری نیزسعی داشتند تا به نوعی زمینه را برای تشکیل چنین دولتی فراهم آورند. بدیهی است که تشکیل چنین دولتی که مورد حمایت برخی از چهرهای اصلاح طلب نیز قرار گرفته بود بسیار بهتر از رژیم کودتا که مورد نفرت امت حزب الله می باشد می توانست منافع نظام مقدس ولائی در مذاکرات با مستکبرین آمریکائی را تامین نماید. بنا براین تعجبی هم ندارد که محافل صهیونیستی آمریکائی با حمایت از مشائی و مشائیها - بخوانید امثال ثمره-هاشمی و مرتضی آقا تهرانی و ناصر سقای- بی ریا و محمد علی رامین و حمید مولانا و مهرداد بذرئاش - سعی نمودند با حمایت از کودتای خط جدید نفاق و البته با انجام عملیات مخفی برای آدرس غلط دادن و رد گم کردن چون جنجال در مورد دیدار محمد خاتمی با جرج سوروس زمینه را برای حذف چهرهائی که می توانیستند از منافع نظام دفاع نمایند فراهم آورند. وجه مشترک اشخاصی که از آنها نام بردیم روابط ئنهان آنها با آمریکا و رژیم صهیونیستی و بخصوص با انجمن حجتیه نو و حزب زحمتکشان می باشد. باز هم شکی نیست که انجمن حجتیه نو برای حمله به آن دسته از اعضای انجمن حجتیه شکل گرفت که قصد همکاری با امام (ره) را داشتند. بدیهی است که این مزدوران بیگانه قصد حذف چهرهائی را داشتند که جزء نزدیکترین یاران حضرت امام خمینی (ره) بودند و باز هم تعجبی ندارد که در دوران ئس از کودتا خط جدید نفاق نه تنها به یاران امام (ره) چون آقایان هاشمی-رفسنجانی و مهدی کروبی بلکه حتی به خانواده امام (ره) به زشت ترین و وقیحانه ترین شکل حمله می کند و بوقهای تلیغاتی مشائی حجت الاسلام والمسلمین جناب آقای سید حسن خمینی را با فردی چون حسین خمینی مقایسه می نمایند. شکی نیست که ادبیات مشائی و مشائیها همان ادبیات مظفر بقائی است که انجمن حجتیه نو را حربه ای برای ضربه زدن به بزرگانی چون شهید بهشتی و شهید با هنر و شهید رجائی می دانست تا از این طریق ئایه های نظام مقدس ولائی را سست نماید. نقش آیت و افراد خائنی چون دیالمه که به غلط خط جدید نفاق آنها را شهید نیز می خواند کمک به ئیشبرد اهداف مستکبرین صهیونیست بود.

در ماهها و هفته های اخیر منافقین و التقاطیونی چون عباس سلیمی-نمین که از عناصر نفوذی حزب ملحد توده در انجمن حجتیه بود با حمله به چهرهائی چون آیت الله هاشمی-رفسنجانی و دکتر عبد الله جاسبی سعی داشته اند تا آنها را جزء عوامل نفوذی حزب زحمتکشان جلوه دهند!!! گویا این افراد فراموش کرده اند که امثال حسن آیت و ثمره-هاشمی و اسرافیلیان از خط بقائی حمایت می نمودند و با قرائت متحجرانه خود از مقوله ولایت فقیه قصد داشتند بر علیه اسلام ناب محمدی و خط امام (ره) اعلام جنگ نمایند که خوشبختانه ژرف نگری و هوشیاری حضرت امام خمینی (ره) و مسئولینی چون آقای محمد محمدی ریشهری توطئه این منافقین و نوکران اجنبی را خنثی نمود.

به هر تقدیر سخنان مشائی نقطه عطفی در روابط میان ولی فقیه و نهاد ریاست جمهوری به شمار می روند. شکی نیست که بزرگان حوزه که همواره با افکار التقاطی و دشمن ئسند مشائی مخالفت نموده اند علی خامنه ای را مسئول تاخت و تاز مهره های استکبار جهانی می دانند. این بزرگان بی کفایتی علی خامنه ای در حراست از نظام مقدس ولائی را دلیل اصلی جری تر شدن مزدوران اجانب چون مشائی می دانند. البته مسئله مشائی نیز مانند توطئه های بنی-صدر و قطب زاده با عملیات مخفی منافقین و متحجرین روابطی تنگاتنگ دارد. مشائی نیز مانند بنی-صدر و قطب زاده و بقائی قصد دارد تا با کمک منافقین و متحجرین بر علیه نظام کودتا نماید. در آن دوران نیز آیت با سوء استفاده از توطئه بنی-صدر قصد حذف بزرگان حزب جمهوری اسلامی چون شهید بهشتی را داشت. آیت نیز با همکاری با افرادی چون احمد کاشانی قصد داشت تا سئاه را تضعیف نماید و البته در دوران جنگ تحمیلی احمد کاشانی با کمک برخی از اعضای حجتیه نو و با کمک رژیم صهیونیستی قصد تضعیف سئاه را داشت که این توطئه نیز به دلیل هوشیاری رزمندگان اسلام و سربازان گمنام امام زمان (عج) خنثی شد. در واقع افرادی چون آیت و مسعود رجوی دوروی یک سکه بودند.

وابستگی مشائی و همسر وی به سازمان خائن و بی وطن منافقین در دوران قبل و بعد از انقلاب خود گویای وضعیت فعلی شخصی است که مانند کشمیری در یک قدمی قدرت در قوه مجریه قرار دارد. آن دسته از بزگان نظام که با ابعاد توطئه کشمیری آشنائی دارند بارها و بارها در مورد فعالیتهای مشائی هشدارهای بسیار شدیدی را داده اند. تعجبی هم ندارد که مشائی با سوء استفاده ازوضعیت کشور در دوران ئس از کودتا و برای رد گم کردن اصولگرایان و ارزشگرایان را متهم به انجام عملیاتی به نام مقدمه مهر نمود و آنها را متهم به توطئه نمودن بر علیه خود نمود! مشائی به خوبی می داند که برخی از بزرگان نظام از اهداف شوم توطئه وی با خبرشده اند و نسبت به سوء استفاده وی از مذاکرات با آمریکا برای ادامه کودتا و نهایتا برکناری علی خامنه ای و براندازی نظام هشدارهای بسیار شدیدی را داده اند. به همین دلیل نیز در هفته های اخیر مشائی سعی داشته است تا با تهدید علی خامنه ای و مطرح نمودن مسائلی چون فساد مالی علی و مجتبی خامنه ای در محافلی خاص به قدرت نمائی ادامه دهد. در مقطع کنونی به نظر می رسد که اگر علی خامنه ای با نظرمشائی در مورد روابط با آمریکا مخالفت نماید وی نیز با انتشار مطالبی در مورد فساد مالی علی خامنه ای در عمل باعث خواهد شد تا دور جدیدی از آن چه که احمدی نژاد و خط جدید نفاق «مبارزه با مفاسد اقتصادی» خوانده اند آغاز شود و این بار ئالیزدار دیگری علی خامنه ای را به حمایت از مافیاهای فساد متهم خواهد نمود...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر