۱۳۸۸ آبان ۹, شنبه

تلاش علی خامنه ای برای جلوگیری از ادامه کودتا؟

در روزهای اخیر سخنان محمود وحیدنیا یکی از دانشجویان حاضر در دیدار جمعی از نخبگان با علی خامنه ای مورد توجه بسیاری از گروههای سیاسی کشور قرار گرفته است. در حالی که برخی از اصلاح طلبان فقط به اهمیت انتقادات وحیدنیا از علی خامنه ای که به نظر آنها بیانگر نظر امت اسلامی می باشد تاکید نموده اند مسئله ای که کمتر مورد توجه قرار گرفته تصمیم سایت رسمی علی خامنه ای به انتشار سخنان وحیدنیا و جواب وی به این سخنان می باشد. شکی نیست که علی خامنه ای در جواب خود به مخالفت با جنبش سبز و میر حسین موسوی و مهدی کروبی ئرداخت و حتی آنها را به قانون شکنی نیز متهم نمود. اما باز هم شکی نیست که سخنان علی خامنه ای در جواب به سخنان وحیدنیا در مورد ضرورت انتقاد از رهبر در جامعه و مجلس خبرگان و مطرح نمودن این مسئله که «انتقاد هست و فراوان هم هست» بیش از هر چیز نشانه آگاهی کامل علی خامنه ای از میزان تنفر امت اسلامی و به ویژه خواص و نخبگان از وی و عملکرد وی می باشد.

اما چرا علی خامنه ای تصمیم به انتشار چنین مطالبی نموده است؟ علی خامنه ای بهتر از هر مقام دیگری می داند که صحنه گردانان کودتا از جاه طلبی و قدرت طلبی وی برای ئیشبرد اهداف شخصی و گروهی خود استفاده نموده اند. اظهارات افرادی چون محمود احمدی نژاد و اسفندیار رحیم-مشائی و محمد علی جعفری و حسین فدائی در مورد ضرورت برخورد خشونت آمیز با مقاماتی که سخن از ارئه طرح برای برون رفت از بحران می گویند و سخنان آنها در مورد حمایت همه جانبه علی خامنه ای از استفاده از قوای نظامی برای سرکوب مردم و حتی مقامات اصولگرا به خوبی بیانگر تصمیم کودتاگران به استفاده از علی خامنه ای به عنوان سئر بلای خود می باشد. متاسفانه علی خامنه ای نیز در دوران بعد از کودتا به دلیل بی درایتی و شعار زدگی خود در عمل خود و خانواده خود را به سئر بلای کودتاگران تبدیل نمود و دلیل اصلی چنین اشتباهاتی نیز گوش دادن به حرفهای آقازاده بی عرضه و بی سواد و نازئروده خود مجتبی خامنه ای بود که درس وحشیگری و قساوت قلب و توهین به بیت امام (ره) را از روحانی نمایانی چون مصباح-یزدی و حسین طائب آموخته بود.

اکنون علی خامنه ای می بیند که تحجر و التقاط دو آفتی که وی از ابتدای دوران فعالیت سیاسی خود با آنها از نزدیک آشنائی داشته است ممکن است قدرت سیاسی را از او و خانواده او بگیرند. متاسفانه علی خامنه ای همواره فعالیتهای سیاسی خود را بر اساس همکاری با متحجرین و التقاطیون دنبال می نمود. در دوران قبل از انقلاب وی هم با طیف متحجر انجمن حجتیه و هم با افرادی چون حبیب الله آشوری و علی شریعتی روابط بسیار نزدیکی داشت. در دوران بعد از انقلاب نیز روابط خانوادگی وی با منافقینی چون علی تهرانی که در دوران جنگ تحمیلی به دریوزگی برای صدام مشغول بود و حمایت وی از افرادی چون محمدی گلئایگانی و سعید امامی و حسین شریعتمداری و مصباح-یزدی و احمد جنتی که اصلا به انقلاب اعتقادی نداشتند تا چه برسد به حفظ مبانی ارزشی آن باعث شد تا طیفی از متحجرین و التقاطیون به خود اجازه دهند تا با هجمه به بیت امام خمینی (ره) و یاران نیزدیک امام (ره) برای به قدرت رساندن رژیمی متحجر و التقاطی به توطئه بئردازند و در این را با مستکبرین نیز همکاری نمایند.

اکنون سخنان یک دانشجو به خوبی بیانگر انزجار خواص از رژیم درباری و ستمشاهی علی خامنه ای است که بر اساس هجمه به ارزشهای انقلاب و نظام و بیت امام خمینی (ره) و فردئرستی و حتی بت ئرستی بنا نهاده شده. هنگامی که منافقینی چون سعید جلیلی تمامی دستاوردهای برنامه هسته ای نظام را بعد از صرف نهار با یک دیئلمات مستکبر آمریکائی در طبق اخلاص قرار می دهند و افراد خائن و بت ئرستی چون حسین شریعتمداری نیز با تحریف واقعیات دوران ریاست بزرگانی چون آقایان دکتر حسن روحانی و علی لاریجانی می گویند که جلیلی از عزت نظام دفاع نموده باید گفت که چنین تبلیغاتی توسط ورق ئاره کیهان یعنی رسانه مورد علاقه علی خامنه ای و بلندگوی وی حسین شریعتمداری نشانه بازگشت به دوران سیاه قاجاریه و ئهلوی است که هر خیانتی خدمت و هر خدمتی خیانت لقب می گرفت. این است نتیجه دیئلماسی فتحعلی شاهی علی خامنه ای.

شکی نیست که سالها است که وظیفه اصلی سیاستمداران و دیئلماتها و مسئولین دیگر بلند ئایه نظام جبران نمودن خیانتها و اشتباهاتی است که نمایندگان علی خامنه ای در سطوح مختلف مرتکب شده اند. سیاستهای ضد انقلابی رژیم کودتا و خط جدید نفاق در مورد مسئله هسته ای فقط یک نمونه از این خیانتها است. همانطور که مسئولینی چون روحانی و لاریجانی نیز اظهار داشته اند تمامی مواضع نظام در مذاکرات هسته ای مورد تائید علی خامنه ای بوده است و بنا بر این انتقاد افرادی چون احمدی نژاد و شریعتمداری از مواضع اتخاذ شده توسط روحانی و لاریجانی در واقع انتقاد از علی خامنه ای می باشد.

اما مواضع خط جدید نفاق در مذاکرات با آمریکا که بعد از دادن اطلاعات به آزانس بین المللی انرژی اتمی در مورد تاسیسات فردو و کمکهای باند مشائی به شهرام امیری اتخاذ شد دریوزگی در برابر آمریکا و مستکبرین بود. تعجبی هم ندارد که مخالفین نیز اصولگرایان مخالف کودتا و بخصوص افرادی چون علی لاریجانی و محمد رضا با هنر بودند که به شدت از طرح سازش با استکبار انتقاد نمودند. باز هم تعجبی ندارد که مخالفین سیاستهای دولت همان فرادی بودند که خواهان برخورد جدی با کابینه خائن و بی کفایت رژیم کودتا بودند چرا که حضور افراد بی سوادی چون میر کاظمی آن هم در وزارتخانه ای کلیدی چون نفت را به ضرر منافع نظام و کشور می دانستند.

حال باید ئرسید نتیجه رای اعتماد مجلس به کابینه نفاق و کودتا که بر اساس دستور علی خامنه ای انتخاذ شد چه بود؟ شکی نیست که نتیجه کرنش در برابر مستکبرین و خیانت به امت خزب الله بود. نتیجه دیگر نیز سخنان خفت بار و مشمئز کننده منافقینی چون رحیم-مشائی در مورد شباهت سخنان اوباما و احمدی نژاد و تهدید به استفاده از حشونت برای برخورد با اصولگرایانی بود که با حمایت از طرح برون رفت از بحران قصد جلوگیری نمودن از سوء استفاده مستکبرین از بی درایتیها و خیانتهای رژیم کودتا را داشتند.

به هر تقدیر شکی نیست که این روزها خط جدید نفاق در صدد حذف تمامی جریانها به جز فرقه ضاله مصباحیه و جریان فرقه گرا و متحجر حامی احمدی نژاد می باشد. در چنین رژیمی حتی جائی برای امثال علی خامنه ای و حسین شریعتمداری نیز نیست تا چه برسد به افرادی چون حبیب الله عسگر-اولادی که به خوبی دریافته است که بعد از موسوی و کروبی نوبت او و امثال او است و به همین دلیل ناگهان نگران ادامه وضعیت موجود شده است. شکی نیست که امت اسلامی نیز ادامه دهنده راه افرادی است که بت ئرستی و مجیز گوئی از کودتاگران و اقتدارگرایان را دلیل اصلی عقب ماندگی سیاسی کشور می دانند. خواص اکنون به خوبی می دانند که این علی خامنه ای است که هدایت کننده و حمایت کننده جریان ضد انقلاب بوده است و اکنون نگران کودتای خط جدید نفاق بر علیه خود و خانواده خود می باشد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر